جدول جو
جدول جو

معنی ریش دار - جستجوی لغت در جدول جو

ریش دار
مردی که ریش دارد و ریش خود را نمی تراشد، دارای ریش
تصویری از ریش دار
تصویر ریش دار
فرهنگ فارسی عمید
ریش دار
(شُ دَ / دِ)
ریش برآورده، دارای ریش، (ناظم الاطباء)، ذولحیه، لحیانی، ملتحی، ریش آورده، ریشو، (یادداشت مؤلف)،
- زن ریش دار، زنی که موی بر صورت دارد، یکی از علائم ظهور امام غایب نزد شیعه پیدا آمدن زن ریش دار است و همان زن، کشنده و قاتل امام دوازدهم خواهد بود، (از یادداشت مؤلف)،
- مرغ ریش دار، مرغی که موی در غبغب دارد
لغت نامه دهخدا
ریش دار
ملتحٍ
تصویری از ریش دار
تصویر ریش دار
دیکشنری فارسی به عربی
ریش دار
Beady
تصویری از ریش دار
تصویر ریش دار
دیکشنری فارسی به انگلیسی
ریش دار
brillant
تصویری از ریش دار
تصویر ریش دار
دیکشنری فارسی به فرانسوی
ریش دار
блестящий
تصویری از ریش دار
تصویر ریش دار
دیکشنری فارسی به روسی
ریش دار
glänzend
تصویری از ریش دار
تصویر ریش دار
دیکشنری فارسی به آلمانی
ریش دار
блискучий
تصویری از ریش دار
تصویر ریش دار
دیکشنری فارسی به اوکراینی
ریش دار
błyszczący
تصویری از ریش دار
تصویر ریش دار
دیکشنری فارسی به لهستانی
ریش دار
明亮的
تصویری از ریش دار
تصویر ریش دار
دیکشنری فارسی به چینی
ریش دار
brilhante
تصویری از ریش دار
تصویر ریش دار
دیکشنری فارسی به پرتغالی
ریش دار
brillante
تصویری از ریش دار
تصویر ریش دار
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
ریش دار
brillante
تصویری از ریش دار
تصویر ریش دار
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
ریش دار
چمکدار
تصویری از ریش دار
تصویر ریش دار
دیکشنری فارسی به اردو
ریش دار
ঝকঝকে
تصویری از ریش دار
تصویر ریش دار
دیکشنری فارسی به بنگالی
ریش دار
วาว
تصویری از ریش دار
تصویر ریش دار
دیکشنری فارسی به تایلندی
ریش دار
angavu
تصویری از ریش دار
تصویر ریش دار
دیکشنری فارسی به سواحیلی
ریش دار
반짝이는
تصویری از ریش دار
تصویر ریش دار
دیکشنری فارسی به کره ای
ریش دار
輝く
تصویری از ریش دار
تصویر ریش دار
دیکشنری فارسی به ژاپنی
ریش دار
מבריק
تصویری از ریش دار
تصویر ریش دار
دیکشنری فارسی به عبری
ریش دار
berkilau
تصویری از ریش دار
تصویر ریش دار
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
ریش دار
चमकदार
تصویری از ریش دار
تصویر ریش دار
دیکشنری فارسی به هندی
ریش دار
glanzend
تصویری از ریش دار
تصویر ریش دار
دیکشنری فارسی به هلندی
ریش دار
parlak
تصویری از ریش دار
تصویر ریش دار
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ریشه دار
تصویر ریشه دار
هر گیاهی که ریشه دارد، کنایه از شخص اصیل و نجیب، بااصل و نسب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نیش دار
تصویر نیش دار
دارای نیش، کنایه از زننده و آزاردهنده
فرهنگ فارسی عمید
(پَ رُ تَ / تِ)
دارای ریشه. گیاهی که دارای ریشه است، دارای جراحت. دارای ریش. مجروح. ریشدار. (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، جامه ای که طره ها و رشته های آویزان دارد. (یادداشت مؤلف) ، دارای سابقه و اصل و بیخ: اختلاف من با او ریشه دار است، اصیل. عریق. دارای نژاد و نسب و تبار
لغت نامه دهخدا
تصویری از رعیت دار
تصویر رعیت دار
حافظ و نگهبان رعیت، پادشاه و حاکم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راز دار
تصویر راز دار
سر نگاهدار، دارنده راز کسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دریا دار
تصویر دریا دار
محافظ و حافظ دریا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روح دار
تصویر روح دار
جاندار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیش دار
تصویر نیش دار
آن که نیش دارد، دارای نوک تیز، اهانت آمیز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عیب دار
تصویر عیب دار
آکمند
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از روش کار
تصویر روش کار
نحوه کار
فرهنگ واژه فارسی سره
جلودار، کنده سنگین اجاقهای روستایی که نقش مضاعف نمودن.، نوعی سه شاخه ی افقی برای شکار خوک
فرهنگ گویش مازندرانی